اگه بخوام عشق رو بعد هفت سال از روزهای باهم بودنمان توصیف کنم ،باید بگم که: عشق، یعنی ،همین قربون صدقه های مابین مکالمه های عادی روزانه! عشق،یعنی اینکه وقتی تماس میگیریم،بگیم:همین الان داشتم باهات تماس میگرفتم! عشق،یعنی بعد تموم بالا و پایین های زندگی،خدارو برای داشتن همدیگه شکر کنیم! عشق،یعنی شریک شادی و غم همدیگه بودن! عشق یعنی اینکه،هنوزم به هم بگیم:دوستت دارم❤ تولدت مبارک عشقِ خوبِ من #یادداشت_های_صورتی_من خاطرات گذشته...
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 4
..خداروشکر برای ماه ها و روزهایی که گذشت و به فصل دی و بیست پنجمین روزش رسید،به روزی که برای اولین بار، خدا زندگی را به هدیه داد. به روز تولدم❤ تولدم مبارک باشه خاطرات گذشته...
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 17
ادامه مطلب رمز ثابت ممنون دوستان خوب. پسرم مرخص شد. طولانی بودن متن برای اینه اون لحظات یادم بمونه. مرسی از پیگیری هاتون. سه شنبه مرخص شدیم. و امروز پسرم از دیروز خیلی بهتره. خاطرات گذشته...
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 57
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 65
شله زرد پختم. زمان هم زدن،برای همه دعا کردم برای دوستای وبلاگی،برای تک تک تون با حاجت هایی که میدونسم توی دلتونه الهی که محرم سال بعد،حال دل همتون خوش باشه و حاجت روا باشین. ادامه مطلب خاطرات گذشته...
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 58
سال جدید مبارکمون باشه. به امید سالی پر از برکت خیر شادی سلامتی عشق به امید تحقق آرزوها و رویاهایی که توی ذهنمون نقش بسته. به امید خنده های از ته دل،از سر شوق. خاطرات گذشته...
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 73
بابام مرخص شد. اینبار غیر از کیسه کلستومی یه کیسه دیگه به بخیش وصله. خب شرایطش سختتر شده. اما خب به امید خدا باید این روزها بگذره. بعد اخرین پستم ،پدرم یه سکته مغزی رد کرد. بماند حال احول اون روز ما و سرگیجه شدید سر صبحی خودم و حال بدم. اما گذشت. دیگه پذیرفتیم که باید این روزها بگذره. هرجقد سخت شاید کُند... اما باید مرحله به مرحله پیش بره. بابا هم به پذیرش بیماریش رسیده و همه تسلیم شدیم و در کنارش امیدوار به لطف خدا هستیم . خاطرات گذشته...
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 81
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 75
برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 63
خواهرم از بس مثبت هارو میگه
از بس صدای بابام پر انرژی بود
تصورم یه چیز دیگه بود
اما الان که شرایط بستری رو دیدم
قلبم هزار تیکه شد یهو....
الهی همه مریض ها شفا پیدا کنند.
خاطرات گذشته...برچسب : نویسنده : edelneveshtehesara4 بازدید : 86